این وبلاگ برای درس جامعه شناسی روستایی ، استاد دکتر نعمت الله فاضلی طراحی شده است
مدیرکل بهزیستی خراسان شمالی:عارضه نابینایی در روستای چهاربرج اسفراین ژنتیکی است
خبرگزاری فارس: مدیرکل بهزیستی خراسان شمالی بروز عارضه نابینایی در روستای چهاربرج اسفراین را ژنتیکی دانست.
علیرضا قربانی امروز در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در بجنورد با بیان اینکه از سالهای گذشته تاکنون 50 نفر از اهالی این روستا اعم از مرد و زن به صورت نابینا تولد یافتهاند، افزود: براساس مطالعات انجام شده از سوی پزشکان و کارشناسان، مهمترین دلیل نابینایی در ساکنان روستای چهاربرج اسفراین مسئله ژنتیکی عنوان شده است.
وی تصریح کرد: برای تکمیل تحقیقات کارشناسان و پزشکان به زودی یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی که دارای تجارب ارزندهای در این حوزه است، در منطقه حضور و اقدام به بررسیهای بالینی خواهد کرد.
این مسئول در بهزیستی خراسان شمالی یادآور شد: هماکنون از کودک شش ماهه گرفته تا افرادی با سنین 40 سال در این روستا دچار عارضه نابینایی هستند.
وی همچنین اظهار نظر برخی کارشناسان در زمینه تاثیر آب روستای چهاربرج بر نابینایی اهالی را رد کرد.
قربانی ایجاد مراکز توان بخشی و همچنین ایجاد کارگاه حرفهآموزی برای زنان و مردان نابینا در روستای چهاربرج اسفراین را از جمله اقدامات حمایتی بهزیستی خراسان شمالی برای تامین معاش نابینایان این روستا عنوان کرد. روستای چهار برج در 30 کیلومتری غرب اسفراین قرار دارد.
برای مطالعه بیشتر به ادامه مطلب کلیک کنید
تکمیلی
روستای چهار برج ( خراسان شمالی )
روستای چهاربرج در 35 کیلومتری شهرستان اسفراین در استان خراسان شمالی قرارگرفته است . این روستا در دامنه کوه سالوک واقع و دارای آب وهوای معتدل است . چهاربرج دارای پیشینه تاریخی است و در مسیرکاروانهایی که به شمال شرق ایران رفت و آمد می کردند ، قرارداشت و از باراندازهای مهم این مسیر محسوب می شده است .ساکنین روستا عمدتاً گویش کردی داشته و شغل آنها در درجه اول کشاورزی و دامپروری است .
در سال 1370 روزنامه خراسان و سپس جمهوری اسلامی گزارشی از فراوانی بیش از انتظار نابینائی در روستای چهاربرج اسفراین منتشر نمودند .
بررسیهای از جانب سازمان بهزیستی استان خراسان و مرکز بهداشت اسفراین انجام گرفت که این بررسیها به طور عمده روی جستجوی عوامل محیطی و مشترک بین انسان و دام متمرکز بود و در خاتمه به علت دست نیافتن به علت خاص بررسی بیشتر را توصیه کردند در گزارشات این مورد دیده می شد که چشم نابینایان در ابتدای کودکی دارای ضایعات یکسان هستند و درسنین بالاتر به علت وجود کوری ضایعات نمای بالینی متفاوتی را به خود می گیرد . در سال 1372 نیز دانشکده دامپزشکی به دلیل وجود گزارشهای مبنی بر وجود نابینائی در حیوانات اهلی منطقه ، تیمی را به منطقه اعزام نمودند و نتیجه را به صورت زیر اعلام کردند " فعلاٌ شواهدی دال بر وجود ارتباط بین نابینائی درانسان ونابینائی در حیوان قابل جستجو نیست.
ضمناً تیمهای پزشکی از کشور روسیه و ژاپن نیز جهت بررسی به منطقه اعزام شدند.
در سال 1373 با حمایت نهاد ریاست جمهوری و معاونت بهداشتی وزارت بهداشت مطالعه زیر سامان داده شد . مطالعه روی مسأله به سه روش به طور همزمان انجام گرفت:
1 ـ بررسی مطالعات و مدارک جمع آوری شده. بررسی گزارشهای تحقیقی ، مصاحبه با محققین ، مقامات، مطلعین و سالمندان شهرستان و روستا .
2 ـ تهیه شجره نامه اهالی روستا با تأکید بر سابقه نابینائی در بستگان دورونزدیک ، به روش Groupication ( بحث گروهی ) با اعضاء خانواده ها و افراد سالمند روستا 3-مطالعه موردی و شاهد :که 25 نفر خانواده دارای فرزند نابینا به عنوان مورد با خانوارهای شاهد روستای چهاربرج و روستاهای اطراف از نظر محل تولد والدین ، ازدواج خویشاوندی ، ارتباط فامیلی با افراد نابینا ، تعداد فرزندان مرده و زنده ،بینا و نابینا و مقایسه درون لقاحی ( F ) مقایسه گردیدند .
در بررسی شیوه اول نتایج به دست آمده به شرح ذیل می باشد :
در زمان بررسی 25 نفر نابینا شناسایی شدند 9 نفر مؤنث و 16 نفر مذکر بودند ( شیوع 14 در هزار نفر جمعیت ) . 17 نفر هم در روستاهای اطراف با توزیع جنس 9 نفر مؤنث و 8 نفر مذکر شناسائی و بررسی شد . 2 مورد ساکن در بجنورد و 3 مورد نیز در حوالی گنبد از طریق پیوند فامیلی و در حد شجره نامه ای فقط شناسائی گردیدند . شواهد نیز نشان می داد که این 5 مورد پس از مهاجرت پدر و مادر خود در آن مناطق به دنیا آمده اند . 7 نفر نیز که مادرزاد نابینا به دنیا آمده و در سنین مختلف فوت کرده اند .
نتایج شجره نامه :
شجره نامه به دست آمده اطلاعات 9 نسل را در ارتباط با نابینائی در خود جای داده است . اولین مورد نابینائی مادرزادی مربوط به 80 سال قبل و دومین مورد آن مربوط به 65 سال پیش می باشد . نکته قابل توجه این که مواردی از فوت کودکان نابینا در همان سنین کودکی به چشم می خورده است که چون اغلب درجزئیات مورد توافق همگان نبوده است از ثبت آن خودداری می شده است . و دیگر اینکه در سالیان گذشته به علت بالا بودن میزان مرگ کودکان زیر 5 سال ، کودکان نابینا که بنا به دلایل مختلف بیشتر در معرض خطر حوادث ، عفونتها و سوء تغذیه قرار داشتند،به نسبت بیشتر فوت می کردند که این منجر به جلوه کم بیماری در منطقه بوده است ولی در سالیان اخیر به علت بهبود شرایط بهداشتی و کاهش مرگ ومیر افزایش ناگهانی درمیزان شیوع کوری مادرزادی دیده می شود .
نتایج مطالعه مورد و شاهد :
1 ـ محل تولد والدین پدری و والدین مادری خانواده دارای کودک نابینا،به عنوان خطر نمی تواند محسوب شود .
2 ـ ازدواج درون فامیلی بیشتری در خانواده های مورد در مقایسه با خانواده های شاهد به چشم می خورد .
3 ـ میانگین ضریب درون لقاحی ( F ) در خانواده های مورد 16 هزارم و در خانواده های شاهد 11 هزارم می باشد .
4 ـ گروه مورد و شاهد در نسبت ازدواج خویشاوندی با یکدیگر اختلاف معنی داری دارند . 72% و 44%.
5 ـ احساس می شود در خانواده های شاهد در نسلهای قدیمی تر غریبه و خوشنشین ولی خانوارهای مورد بومی و صاحب نسق می باشند .
6 ـ نسبت جنس در افراد نابینا و بینا اختلاف معنی داروجود ندارد .
در نتیجه : (بحث )
با توجه به موارد فوق نحوه توارث این بیماری وابسته به X یا وابسته به جنس نیست و با توجه به اینکه روش توارث افقی است و اینکه بیماری در ازدواجهای خویشاوندی والدین مبتلا بیشتر شده ، از نوع اتوزمال مغلوب است و جنبه دیگر هم تفاوت معنی دار ضریب درون لقاحی بیماران و گروه شاهداست . درنتیجه اغلب بیماران حاصل ازدواجهای فامیلی بوده و آن تعداد معدود زوجینی که فرزند نابینا دارند و خویشاوند نسبی نیستند، به احتمال زیاد در نسلهای قبل دارای جد مشترک بوده اند . زیرا هردو والد دارای اجداد بومی هستند .
راههای پیشگیری:
چون برای بیمار شدن هرفرد ، هموزیگوت بودن او و هتروزیگوت بودن والدین سالمش الزامی است برای پیشگیری از پیدایش نابینایان جدید در این روستا بهتر است از این به بعد افراد سالم و هتروزیگوت که هیچگونه علامت فنوتیپی خاصی ندارند با یکدیگر ازدواج نکنند . افراد سالمی که با بیماران ، خویشاوندی نسبی دارند یا از اهالی بومی روستای چهاربرج اند ممکن است هتروزیگوت باشند و جزء زوجهای پرخطر محسوب شوند . اما چون روش فوق با توجه به فرهنگ روستا و منافع ساکنین هماهنگی ندارد بهتر است در سن ازدواج یا در زمان تولید مثل به کمک روشهای ژنتیک مولکولی افراد را از لحاظ هتروزیگوت بودن برای الل بیماریزا بررسی نمود . اما این روش نیز با توجه به جمعیت گسترده و گران بودن آن غیر عملی و غیر اقتصادی است . به همین دلیل ضروری است هر چه سریعتر به gene-mapping این بیماری اقدام نمود و محل ژن معیوب تعیین شود و افراد هتروزیگوت تشخیص داده شوند. در این صورت به تولد فاجعه بار نوزادان نابینا در این روستا خاتمه داده خواهد شد و موجب انسجام بنیان خانواده ها خواهد گردید .
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب